- شکر فروش
- فروشنده شکر تاجر شکر، معشوق
معنی شکر فروش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که شغلش فروختن شیر است لبنیاتی
آنکه در میدانی واسطه فروش میوه و خواروبار و دیگر محصولات باشد
عمل و شغل شیر فروش، دکان شیر فروش
بو فروش
کسی که کمر بند فروشد: (یارب بچه نرخ باشه آغوش در بیع گه کمر فروشان ک) (ظهوری)
آنکه گوهر فروشد گوهری جواهری
لشکر افروز
کسی که شغلش فروختن مشک است، خوش خلق مهربان خوشخو
آنکه ادعای هنرمندی و اظهار فضل کند
اسهال
اسهال، بیرون روی، پیچاک شکم
کاسبی که جنس را بوزنی کمتر از میزان خود بمشتری فروشد
((~. رَ وِ))
فرهنگ فارسی معین
دفع مواد دفعی از روده به صورت مایع و مخلوط با ترشحات نسج پوششی روده به دفعات زیاد در شبانه روز
فروشنده ای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد می فروشد
اسهال، دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، تردّد، بیرون روه، هیضه، شکم روه، زحیر، رانش